به تو چه؟!

ساخت وبلاگ
امشب ۲شب گریه و بغض و عجیب دلم میخواد بچه دار شم منی که کلی ضد بچه ،پست های قبلیم معلومه خودم الان دوست ندارم بخونموشون دلم میخواد دلم میخواد بیای مامانی عزیز دلم بذاری لیاقت داشته باشم مامانت شم می‌دونی تپش قلب شدید داشتم دو هفته پیش ۱۶ آذر رفتم دکتر فشارم رفته بود رو ۶ ،بیبی چکم گذاشتم منفی ،الانم یبوست دارم چند مدته با وجود بیبی چک منفی برم یه آزمایش خون بدم عکس رادیولوژی هم گرفتم خانمه گفت نباید باردار باشی ،سر این گفت بیبی چک بذار که منفی بود و عکس دادم خیلی یبوست دارم داشتم روش های درمانشو میخوندم بعضیا نوشته بودن تو بارداری یبوست و تپش قلب داشتن یه لحظه گفتم خوش به حالشون همین الان باز بغض کردم نمی‌دونم چم شده ولی دوس دارم بیای انگار استارتش از امشب خورده حس خوبیه خالصه برای بار اول ،قبلا اگر ذره ای میخواستم باردار شم حسم خیلی خورده شیشه و قاطی داشت الان ناب نابهدوست دارم کوچولو اجازه بده داشته باشمتخواهش میکنم به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 113 تاريخ : يکشنبه 27 آذر 1401 ساعت: 13:25

این مشروب میخوره فکر می‌کنه همه شبیهشن بهم میگه اسموکینگ هستی ؟ گفتم نه و اصرار که من دوسش دارم اون نه ،مسخرس ، سالی یبارم گفت سیاه مست میشه از. ودکا و ویسکی و مشروب گفت که قند جو و قند سیب زمینی و روسی انگلیسی از اینا ،و اصرار که ما میخوریم منم نه دیگه ، خودش پیام داده اصرار که من دلم براش تنگ شده نمی‌فهمم با بعضیا یکم خودت میشی و حرف میزنی چقدر به خودشون میگیرن که دوسش داریم و اون دوست نداره و دلتنگ نیس .... که ببرمت سیاه مست شی و اصرار .... بعدم بگه خودت خواستی و بزنه زیرش مدلش بود انکار ،منم گفتم پیام نمیدم گفت نده ،یا اینکه شوهرت تعطیله ، خودش تعطیله همه چیو میبرد سمتی و انگار من گفتم ، عجبااااا ، بعدم هی تو بی معرفتی خودتی ..... یادش می‌ره من زنگ زدم گفت سپاس گذارم موفق باشی فلان بهمان ... برداشت : دلش میخواست بامن حرف بزنه زد که مثلا من بی معرفتی اونم برای تجربش.... بعدم یهو ترسید که تو دلت تنگ شده و پیام نده خب ....اخطار :از مشروبش و اینکه مدام بگه من نلغزیدم بدم میاد به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 109 تاريخ : پنجشنبه 10 آذر 1401 ساعت: 7:12

با الهه ۴ماه دوست شده اونم که بردتش مهمونی و‌.... گفت براش پول و ماشینم مهم نیستو حقوقش ۱۳ تومنه و مدیر یه خط تولید اصفهانه و ۵ سال با یکی دوست بوده از شهرضا و‌ زمین شریکی دارن با دختره و۲۰۷ فروخته ،زمینه شریکی ۷۰۰ تاست که سهم این ۳۵۰ تا میشه و دختره با الهه حرف زده و گفته زمینم بهش نمیدم و الهه ام بلاکش کرده و پیمان دوستشونم گفته دست از سرمون بردار‌ گفت به الهه از من گفته ۲ماه باهم بودیم و من کادو خریدم رضا بدش اومده و از من خوشش نمیومده و به من گفته توشوهر داری شر نشه چون من حالشو پرسیدم و.....داشتم فکر میکردم چقدرررر آدم هایی که فکر میکردم معرفت دارن یا خنثی آن لااقل ادمو میفروشن به دروغ خودش تولدمو تبریک گفت و گفت چه لبایی داری و دوست دارم و کلی حرف .... یادته میگفت عاشقمه برای تاسوعا پا برهنه رفته بود واسه من و.....گفت فقط عشق تو بعد تو همون مدت که می‌گفت با کسی نیس دوست دختر داشته و ....به الهه از من بد گفته که اون خوشش بیاد و شناخت من فقط چقددددددر ناقصه از آدم ها اینم اولیش نبودا منم که مرام میذارم منم ایهام که زنش ، نجاری میکنه خودش چه خونه بزرگی تلاش برای بارداری ....بعدم حافظ پرسید من آدم بدیم ؟ یا الهه با دوست پسرای قبلیشم رفته مهمونی ؟جالبن آدما ، همون پسرایی که برای من کلی دروغ و معامله بافتنوقتی عاشق واقعی میشن طرفشون کلی با زرنگی بلده ببین من چه سادم و مرامی محسن که همون سال ازدواج کرد با منیره و‌ نیومد ....چقدددددرررر سادم به بابا میگفتم کاریش نداشته باشهیا به شوشو میگفتم حافظ یتیمه ول کنه ......عجیبه سادگی من و‌ وقاحت اونا که حس زرنگی دارنیا ایهام که فقط تو حرفاش تصور یکی شدنمون بود و می‌گفت دیگه عاشق نیست و.....زنش اپل داره و چمیدونم .... (Why? به تو چه؟!...
ما را در سایت به تو چه؟! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zepetaa بازدید : 97 تاريخ : سه شنبه 1 آذر 1401 ساعت: 14:28